کلام آخر

ساخت وبلاگ
امشب منو خانم کوچولو تنهاییممیم برای انجام کاری صبح ساعت۵ونیم رفته قم والاندنباله ماشینه که برگرده ودر بهترین حالت فک کنم۴ونیمصبح بشه تابرسه و از اونجایی که من استرسی هستم تابرسه همش نگرانشم.خانم کوچولو یک ربعی هست خوابیدهامروز صبح بعداز چندماه بردمش پارک نزدیک خونه وحسابیکیف کرد وکلن امروز بردمش تفریح جاهایی که دوس داره تادلتنگ باباش نشه.با اینکه همیشه عاشق اسفند وحال وهواش بود ولی امسالاصلا دوسش ندارم،هواش پر از بوی غمه،نه خودم نه اطرافیانمنه مردم،هیچکسی دل ودماغی برای اومدن بهار نداره،حالهیچکس خوب نیست،کاش معجزه ای بشه،دلم لک زده واسهیه خنده از ته دل،واسه یک لحظه چشم روی هم گذاشتنه بدوندغدغه واسترس و خیلی چیزای دیگه که بعضیاش بین همه مامشترکه،باهمه ی اینا بازم خداروشکر،همیشه بهش امیدوارمچون باهمه ناشکریام وغرزدنام بازم حواسش بهم هست. کلام آخر...
ما را در سایت کلام آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gomshodedarkavir بازدید : 72 تاريخ : سه شنبه 9 اسفند 1401 ساعت: 18:04